Monday, March 05, 2007

در باب زندگانی شما مردمان شهر (اشاره به مفهوم "زندگانی" و " نمک مثالی" برای احالی کاشان !) آورده اند که :


اصوا اگر قائل به سه ضلعی مولف ، متن ، مخاطب باشیم . می توانیم برای این مجموعه جهت گیریی را هم در نظر بگیریم . در جهان واقع ( چیزی سوای این کارکاتر ها و آنجا یی که مخاطب در هوای آن تنفس می کند ) در صورتی که متن مخلوق مولف باشد و فرد ( و یا حتی شی سوم در دید ماتریالیستی افراطی) نیز مخاطب آن قرار گیرد ، در این صورت هم می توان خصوصیات فاعل و هم خصوصیات مفعول را نسبتا به مخاطب مربوط دانست (خاصیت فاعلی مخاطب : خاصیت تاثر گذاری تشویق های تماشاچیان یک کنسرت در انتحای برنامه و ملزم کردن هنرمند به اجرای یک قطعه جدید و مضاف بر آنچه در لیست قطعات آمده بود . خاصیت مفعولی مخاطب : وقتی طرفداران یک خواننده ترانه های اورا در کوچه و خیابان و حتی همواره زمزمه و از بر می کنند و مثال های فراوانی از همین دست ) .

مولف فی الذات فاعل و خالق است . نه تنها به التزام معنایی و ادبی کلمه ی "مولف" که به علت وجودی متن ( در اینجا خواننده ی عالیقدر متن را به هر اثر هنری بوجود آمده از یک هنرمند تعبیر خواهد کرد ) فاعل می باشد . چرا که تنها و تنها این " فاعل-مولف" است که " فعل-تالیف" متن از او سرزده است . اما در تعامل با " مفعول-مخاطب"ی که هم فاعل است و هم مفعول ، خواص هر دو را از خود بروز خواهد داد .

" مولف-فاعل" به " مولف-فاعل-مفعول" تبدیل شد .

تا اینجای کار یک متن داریم در یک گوشه و دو شخص در دو گوشه ی دیگر : (بدون در نظر گرفتن تقدم و تاخر آنها ) اولی "مولف فاعل-مفعول" و دومی "مخاطب فاعل-مفعول" نامیده می شوند . یاد آوری می کنم که صفات هر یک از این دوگوشه بالقوه هستند و نه بالفعل . (کمااینکه مثال های "مولف فقط-مفعول" در جامعه ی حال حاظر ما فراوان و متنابه هستند . همه ما از "مولفین فقط-مفعول" بار ها و بارها در عذاب افتاده ایم . " مخاطب همواره مفعول" که بماند . ) پس اضلاع مثلث ما که هم ارز رابطه ی مولف ، مخاطب و متن می باشند از نوع رابطه ی تعاملی است . این رابطه چیزی ماورای تعارض ، تقابل ، تسامح و حتی تسلط می باشد ( با عرض پوزش از بکاربردن این همه لغت عربی ) .

>> فرد متعامل می گوید : من عمل می کنم و تو عکس العمل انجام بده . هر عملی را عکس العملی است ، مساوی و در جهت مخالف .

پس میزان عمل مولف و مخاطب در یک اندازه است . فقط در جهت مقابل یکدیگر . همین داستان نیز برای رابطه " مولف متن" و همچنین رابطه ی " مخاطب-متن" نیز صادق است .

>> مولف متعامل می گوید : من متن را " تالیف-خلق" می کنم . تو ای مخاطب ، عکس العمل خود را نشان بده و تو ای متن ، اجبار خواص ذاتی خود را در جریان" فعل-خلق" من از خود بروز بده .

و چه بسا که گفتگو های مشابهی نیز بین دو عضو دیگر مجموعه در جریان است .

پس " مولف-خالق-فاعل" ، " فعل-خلق"-تالیف خود را در تعاملی با آن دو به انجام می رساند . این مولف است که مخاطب و متن خود را انتخاب می کند ( و البته همین داستان برای هر دو دیگر نیز صادق است) . من مولف به دنبال مخاطب خود می گردم و با متنی که از پیش و یا در لحظه یافته ام به تعامل می پردازم و نه اینکه متن خود تحمیل کنم و یا صرفا در فضا پرتاب کنم !

اما در جامعه ی مجازی که شما مردمان شهر برپاکرده اید و از آن تحت عنوان گروه های اینترنتی ( از اورکات در گذشته و یاهو 360 در حال و گروه کامنت گذاران فدایت شوم فلان وبلاگ در تمامی زمان ها گرفته تا مجموعه فرند لیست فلان مثلا مولف )یاد می کنید و چه بسا که رابطه ی ( از هر نوع چه تعامل و تعارض و چه تسلط) خود را در آن دنیا مجازی به رابطه ی مادی (نه به معنای پولی بلکه آنچه که بتوان لمسش کرد . ) و حقیقی خود در این دنیایی که ما در حال تنفس در هوای آن هستیم تعمیم می دهید ( اشاره به داستان همیشگی که دوست خود را در خیابان می بینید و گریبانتان را می چسبد که : فلان فلان شده ، چرا پریروز جواب آفلاینم رو ندادی ؟! ).

در این دنیای مجازی ، بر فرض مولف انگاشتن فرد ، داستان تعامل با دو گوشه ی دیگر مثلث به کلی دگرگون می شود . فرد مثلا مولف ، متن مثلا خلق شده خود را ( که در بیشتر مواقع کپی و یا نسخه ی دیگری از کپی های دیگران می باشد) در فضای لایتناهی پرتاب می کند . بر خلاف مولف جهان واقعیت که اثر را در تعامل با هر دو حقیقت دیگر خلق می کند و بر روی میز می گذارد و یا از دیوار آویزان می کند تا مخاطب به نمایشگاه بیاید و آنرا تماشا کند به نقد آن بپردازد و با آن تعامل بجوید ، مولف جهان مجازی که در اصل خود فردی حقیقی است اثری مجازی را خلق می کند و به جهان مجازی که بدون شک هیچ برداشت عقلانی از ابعاد آن ندارد ، پرتاب می کند . هدف او تنها اثابت آن شی مجازی در نقطه ای مجازی به فرد مجازی دیگری است که باز آن فرد مجازی خود در حقیقت فردی حقیقی بوده اما به خفت مجازی بودن تن در داده .

در جهان واقع نمودار داستان به این صورت است :

-- مولف (ح) -- متن (ح) -- محیط (ح) -- متن (ح) -- مخاطب (ح)

ابتدا و انتهای این مجموعه نیز به هم متصل است و آنرا از حالت رشته به حالت چرخه در می آورد . در رشته مقدم و موخر داریم . مفهوم مسلط و تسلیم شده و سلسله مراتب در رشته معنا می یابند . ولی در چرخه ، نه ابتدا وجود دارد و نه انتها . نه مسلط و نه سلطه .

و اما در جهان مجازی داستان از این قرار است :

مولف (ح)-- نمایه ای از مولف در جهان مجازی (م) -- متن (م) -- محیط مجازی (م) -- متن (م) نمایه ای از مخاطب در جهان مجازی (م)-- مخاطب (ح)

و اگر به اشتباه سعی در اتصال ابتدا و انتهای این رشته ( سعی بر چرخه کردن رشته ) داشته باشیم ، همان داستان گریبان و دوست و آفلاین هایی که هیچ وجود خارجی نداشتند ( حال آنکه گریبان و دوست و فرد فلان فلان شده هر سه وجود مادی دارند . ) تکرار می شود .

نه متن هایی (اشیای مجازی به ظاهر متن خلق شده ) که توسط مثلا خالقین جهان مجازی تولید ( و نه خلق) شده اند ، مخاطب را انتخاب می کنند و نه مخاطب ، خطیب را .

در این میان هر سه مفعول هستند . متن و خطیب و مخاطب . و فاعل پنهان داستان ، آقای نه چندان محترم و توتالیتر رئیس اینترنت و یا رئیس یاهو و یا هر رئیس دیگری می باشد ( تشویق آنارشیست ها را از دور می شنوم ) و مردمان شهری که روابط حقیقی خود را بر اساس تصمیمات آقای رئیس پنهان برپا داشته اند ، نا خود آگاهانه تحت ریاست و امر او قرار دارند و فرا تر از آن حتی روابط مجازی که بر هم زده اند نیز تنها در اصول تصویب شده ی همان آقای رئیس پنهان می گنجد و بس . ( فرند لیست تمام دختران همیشه باکره ای که چند صد شمایل مجازی از پسران همیشه فدایت شوم با عینک آفتابی و شال گردن با گره کراواتی و آستین کوتاه در اتاق پذیرایی منزل لوئی چهاردهمیشان و بالعکس برای همان دختران و همان پسران ) . و این به ظاهر متن های تولید شده چیزی نیستند جر قلیان حسرت زندگی آزاد در یک جهان حقیقی .آنگاه که داغ آن را تنها با مرهم فدایت شوم هایی اینترنتی و اسمایل های پویا نما ( همان انیمیشن است ) شده ، تسکین می بخشند نه تنها ما ، که تمامی ساکنین کهکشان راه شیری در روزنامه هایشان می نویسند :

مردم ایران بیشترین استفاده کنندگان وبلاگ در تمام جهان ها هستند .

و آنچه که ما در کوچه و خیابان با آن مواجه می شویم ، مردم حسرت مندی هستند که روابط آزاد انسانی را تنها در فیلمهای سینمایی ( این مقوله نیز به نوبه خود از جهان مجازی سر برون آورده است ) و اسمایل های فدایت شوم در کامنت دونی مه رویان مجازی می دانند . و تعدادی کلمه مجازی را که تنها از سر عقده های درونی همان حسرت و سرکوفت اجتماعی همان محدودیت به صورت متن های به ظاهر خلق شده به فضای لایتناهی پرتاب می کنند .

این متن بدور از هرگونه توهم دشمن فرضی که روزی قرار است به ما حمله بکند و یا پارانویای استکبار جهانی و حتی عقده های درونی و سرکوفت های اجتماعی تنظیم گشته است .

Free Web Site Counter
Web Site Counters Web Site Hit Counter