Saturday, June 17, 2006

dead baby

:Whose motorcycle is this?
-It is a chopper baby
:Whose chopper is this ?
-It Zet`s
:Who is Zet?
-Zet is dead
-Zet is dead baby

Monday, June 05, 2006

"از اعماق "آت گلی

از ار تفاعات تو ای سبلان همیشه پابر جا ،
که ستیغ می سایی بر ابر ها
چون فرزندانت بر ظلم و جور
کنون نفیر
"قاراقاشقا" می آید .
اسب آن بزرگ مرد تاریخ
که به دسیسه ی خاموش کنندگان آتش آزادی گرفتار آمد

خروشان است آبهای "آت گلی" همچون خون در رگان مردمات
از اعماق فریاد بر می خیزاند
کجاست آن سوار که فروریزاند حصار نیستی را
کجاست آن سوار که بتاراند سپاهیان اهریمنی را
به خاک و خون میکشند مردمانت را
باز آ که توراست نیازشان
باز آ

افسوس که تکرار فریادش را سبلا ن می کند
نه ،
نیست تو را دیگر سواری تا براند
اندیشه را در میان ایشان
و رفته اند مردانت
همچون
بابک و ستار
و نیست همچون گذشته توان در بازوانشان
و خروش در رگهاشان
و اندیشه در افکارشان
این بار به بهانه ی مزاحی ابلهانه خروشیدند
لیک خروشی نه در خور فرزندان راستین ات

نه ،
نیست تو را دیگر سواری تا بتاراند
این شب تار را


------------------------------------------------
در افسانه ها آمده است " قاراقاشقا" اسب بابک که به دنبال جنازه ی سوار خود می رفت ، گرفتار یاغیانی شد که در سدد به دام انداختن او بودند . "قاراقاشقا" به شیهه ای از دست ایشان گریخت و در گودالی افتاد . این ماجرا سبلان را به گریه واداشت . در نتیجه آن گودی از آ ب پر شد و به دریاچه ای تبدیل شد که "آت گلی" (به معنای دریاچه ی اسب) می نامندش و هرگاه که اهریمنان بر مردم آن دیار ظلم کنند ، از اعماق آن دریاچه صدای شیهه "قاراقاشقا" بر می خیزد.

Free Web Site Counter
Web Site Counters Web Site Hit Counter